قلب مامان سارا جونمقلب مامان سارا جونم، تا این لحظه: 19 سال و 3 ماه و 18 روز سن داره
وبلاگم وبلاگم ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

خاطره های دختر نازم

کلاس

من دیروز رفتم کانون و کلاس سفالگری ثبت نام کردم. اخه ما اون روزا مدرسه بودیم یک روز از طرف مدرسه مارو بردن به اون کانون ما که می رفتیم اونجا می گفتن می تونیین بیای تو کانون عضو شین من هم رفتم ثبت نام کردم من بیشتراز اون همه کلاس فقط کلاس سفالگری رودوست داشتم عجیب بود میرفتی اونجا باید همه ی کلاس هارو ثبت نام می کردی نمیشد فقط یک کلاسو ثبت نام کنی برای یک سال به مبلغ 100/000ریال می گرفتن من از فردا دیگه باید برم کلاس کلاس های سفالگریشم فقط سه شنبه ها بود.یک شنبه هاو سه شنبه هاو پنج شنبه ها کل کلاسش بود.فردا که رفتم یک کوزه ساختم میارم خونه عکس میندازم تاشماهم نظر بدین که خوب یانه.کلاس ها:خوشنویسی_نقاشی_سفالگری_داستان نویسی_...
26 خرداد 1393

13 به در با تاخیر

امسال نتونستیم بریم سیزده به در و من خیلی ناراحت بودم. داداشم سرما خورده بود و تو خونه موندیم. اما بعدش رفتیم خیلی بازی کردم و بهم خوش گذشت کلی هم مواظب داداشی بودم. مامانم قول داد دیگه از سال بعد موقع سیزده به در بریم و منم قول دادم بخاطر این چیزا گریه نکنم.     ...
2 خرداد 1393
1